سهگانه مجموعهای از نمایشگاههای گروهی است که هر بار با حضور سه هنرمند برگزار میگردد. نظر به طراحی و فضای داخلی گالری، سه بخش مجزا برای به نمایش گذاشتن آثار در گالری مشخص شده است و هر هنرمند مجموعهای از آثارش را با استیتمنت خود در یکی از این بخشها به نمایش میگذارد. سهگانه برای دیدن مجموعههای کوچکتر یا متفاوتتر از کارهای هنرمندان فرصت مناسبی است
همینطور که نقاشی پیش میرود(از کاغذی به کاغذ دیگر) خود را میان تصاویری میبینم که درون و بیرونم را احاطه کرده اند. تصاویری همچون ماده خام که در پروسه نقاشی بارها تغییر میکنند(نوعی دوباره زیستن در تصویر).
آن نقاشیای که در پی آنم، برخوردی است بیواسطه، سریع، بیتکلف، آمیخته به صمیمیت و سادگی با سوژهها و مدیوم نقاشی. نقاشیای که از حال و هوای خود بگوید؛ از روح نقاش و کنکاش او در سوژهها و هستی. نقاشیای که پذیرفته هیچ نوآوری در کار نیست و تازه و بکر بودن خود را در حرکت و سلوک درونی میداند. آن نقاشیای که در پی آنم، چیزی است که از خودش بیرون میآید، از محیط جدا می شود، به گذشته رجوع میکند، به فصلها و مکانهای تازه میرود و کشف میکند و کشف میشود.
نقاشیای که در نهایت دریچه ای را برای مخاطب باز میکند.
همچون خاطره ای، لذتی و حیرتی.
همچون غروبی که نیمههای راه میایستد؛ مبهوت شکفتن گیاه، میان دوسنگ.
مجموعه پیشرو در اولین قدم با ديدن و شناختن یک تضاد احساسی در درونم شکل گرفت؛ دیدن مساله «حضور» و «عدمحضور» و شناختن اینکه در «حضور» چه میزان از «عدم حضور» نهفته است یا «عدم حضور» تا چه اندازه یادآور «حضور» است.
با پیش رفتن مجموعه در همان حال که طبيعت بیشتر و بیشتر در کارهایم خودنمایی میکرد(بهسان زمینهای پرکشش که حضور و عدمحضور را شدیدتر و پررنگتر مینمایاند) فهم تازهای از این مساله برایم شکل گرفت؛ هرگونه حضورم در جمع، مقارن است با نوعی از احساس تنهایی در درونم.
شهود عام به ما میگوید که در جمع، تنهایی از میان میرود، اما گاه شهود عامه نمایاننده سطحیترین وجه ادراک است.
نگریستن به اجتماع آدمها، تنهایی را به من بیشتر مینمایاند؛ چرا که مرزها روشنتر میگردند؛ خطوطی که هرگز با هم و در هم تنیده نمیشوند و هرگز اجتماع واحدی را نمیسازند.
«اجتماع تنهایی» بر اساس این فهم شکل گرفته است و آرزومندانه در جستوجوی یگانگی تنهایان است؛ با یکدیگر و با طبیعت.
در حضورْ «منِ اجتماعی» رخ مینماید. ما ابژه آگاهی خود و دیگران میشویم، آنگونه که میخواهیم در جمع جلوه کنیم. اما خلوت الزامات دیگری دارد؛ «منِ شخصیِ من» در خلوت بیدار است و میخواهد دیده شود. «خودنگاره» محل رفت و آمد منهای نقاش است.
سهگانه مجموعهای از نمایشگاههای گروهی است که هر بار با حضور سه هنرمند برگزار میگردد. نظر به طراحی و فضای داخلی گالری، سه بخش مجزا برای به نمایش گذاشتن آثار در گالری مشخص شده است و هر هنرمند مجموعهای از آثارش را با استیتمنت خود در یکی از این بخشها به نمایش میگذارد. سهگانه برای دیدن مجموعههای کوچکتر یا متفاوتتر از کارهای هنرمندان فرصت مناسبی است.
به دنبال درک چگونگی «فرآیند دیدن» و جستجوی فرمی در نقاشی ایرانی، راه به جایی بردم که مجموعه پیش رو بخشی از آن است. بستر منظرهپردازی، زمینهای فراهم ساخت تا آگاهانه و خودخواسته، با ترکیب عناصر ساختارمند و سیال، سطوح متعددی به وجود آیند که با کنترل جهتهای دید، نگاه مخاطب را به تکاپو وا دارند. در این مجموعه، بعدنمایی، با ایجاد توهمی از عمق و نحوه قرارگیری عناصر در قاب تصویر شکل میگیرد؛ اینجاست که سطوح اهمیتی چند برابر پیدا میکنند و عناصر کوچک و بزرگ برای تعریف وسعت فضا به کار برده میشوند. استفاده از کلاژ این امکان را فراهم آورد تا با تقویت همبستگی میان سطوح مختلف، فرآیند دیدن بیشتر به چالش کشیده شود.
سهگانه مجموعهای از نمایشگاههای گروهی است که هر بار با حضور سه هنرمند برگزار میگردد. نظر به طراحی و فضای داخلی گالری، سه بخش مجزا برای به نمایش گذاشتن آثار در گالری مشخص شده است و هر هنرمند مجموعهای از آثارش را با استیتمنت خود در یکی از این بخشها به نمایش میگذارد. سهگانه برای دیدن مجموعههای کوچکتر یا متفاوتتر از کارهای هنرمندان فرصت مناسبی است
یوتاب نام خواهر آریوبرزن هخامنشی است. زنی که به نوشته شماری از تاریخنویسان تا سرحد مرگ سرسختانه جنگیده است هر چند وجود او از لحاظ تاریخی قابل اثبات نیست.